ایمان یعنی پی بردن به تجلیات پروردگار در وجودمان، آن است که بدانیم جهان هست و نیست انبوه نشانهها را در خود دارد و انسان بایستی نشانهها را بیابد، دریافت و درک نشانهها، آگاهی، دانش و شناخت میخواهد، انسان موجودی است زمینی که به آسمانها تعلق دارد، انسان چیزی جز کالبد و نفس نیست و روزی خواهد رسید که نفس از کالبد جدا گشته و در بعد دیگر ادامه مییابد.
پس انسان موظف به اجرای قوانین است و قوانین یعنی حرکت بهسوی تکامل در صراط مستقیم، باید از دنیای ذهن فراتر رفت و اندیشه و تفکرات سالم خویش را به دنیای آشکار منتقل نمود، آنچه را ظاهر و باطن خویش میخوانیم به وحدت رسانیم و با کوله باری از معرفت، نفس خویش را مهیای سفر کنیم.
برای رسیدن به این نقطه بایستی مراحلی را طی نمود که خودباوری اصلی مهم میباشد؛ خودباوری یعنی دانستن و استخراج استعدادها و تواناییهای درون و این مهم، گامی استوار برای رسیدن به کمال است، باید نیروی درونی را به عمل نزدیک کرده و پذیرفتن مسئولیتها را در خود بالا ببریم، در این مرحله انسان زندگی را آنگونه که هست، میبیند و با اندیشهای ژرف به هست و نیست مینگرد.
میبایست به ماهیت پنهان خویش پی برد، با پی بردن به این مهم، تواناییها و عدم تواناییها را میتوان لمس نمود و بر آن شد که آنچه را که توان به فعل رساندنش را نداشته با ممارست و کسب دانش و آگاهی به مرحلهی عمل نزدیک کنیم؛ تکرار و ممارست در هر موضوعی باعث میشود که ظرفیت انسان بالا رود و به توانایی دست یابد، این موضوع در مسائل ارزشی و یا ضد ارزشی، فرقی نمیکند، چون سیر زمان باعث میشود که جزئی از وجود شود.
مشکلات خواسته یا ناخواسته وجود دارند، پس میبایست از آن بهرهی کافی برد و بدین نکته توجه داشت که چیره شدن بر مشکلات، ما را به هدفمان نزدیکتر میکند، تجربه کسب مینماییم و این تجربیات، علمی است که انسان را فرامیگیرد، اگر در نظر بگیریم درگذشته رویارویی ما با یک موضوع به شکست ختم شده است، چه حسی به ما میدهد؟
بدیهی است که حس ناخوشایند و عدم توانایی را تجربه نمودهایم، اما نباید فراموش کرد که ترس از شکست باعث میشود که باور به توانایی خویش را از دست بدهیم، پس بایستی با تدبیر و اندیشه با آن روبرو شویم و از نقصهایی که در آن موضوع داشتهایم عبرت گرفته و بر آن غالب شویم، در این صورت احساس شعف میکنیم.
در موسیقی مبحثی به نام ریتم وجود دارد که از تکرار یک میزان به وجود میآید و نکتهی جالب آن است که ریتمها بنا به نیاز قطعه اصطلاحاً پر و خالی میشوند، در مسئلهی انسان هم همینگونه است، میزان زندگی را اگر یک شبانهروز در نظر بگیریم بنا به احتیاجات و مشکلات گاه زندگی پر است و گاه خالی، ولی نکتهی اساسی این است که هارمونی زندگی زمانی شکل میگیرد که بتوانیم با ایمان به خود و خالق خود روند صعودی را طی کرده و روز به روز وجود خویش را پربارتر نماییم، بایستی به وحدت درون رسید و چون حیوانی درنده به تواناییهای ظاهری خویش بسنده نکنیم و آنچه را که شایسته است با تمام وجود کسب نماییم و هیچچیز برای انسان شایسته نیست مگر رضای خداوند در آن باشد.
محمد بیشکی
عشق و عقل...برچسب : نویسنده : 0aallami6 بازدید : 213