بنام دانا و آنکه دانایی بخشید
من و تو
روزهایی دارم و روزگار میگذرانم و یا میگذرد
گاهی میدانم گاهی نمیدانم، گاهی خسته، گاهی سرزنده و شاداب
گاهی دلتنگم، آنچنانکه دنیا به این فراخی چونان پیلهای تنگ میشود
گاهی آنچنان مفتخرم که میخواهم بر بلندترین کوهها فریاد زنم تا بعد از دنیا هم بشنود
و گاهی لال میشوم و کمترین کلام، بر زبانم جاری نمیشود
گاهی چنان میگویم که روزهایی مدید در شوک گفتههای خود حیرانم
و گاهی گفتههای خود را ناگفته میدانم...
عشق و عقل...
برچسب : نویسنده : 0aallami6 بازدید : 316