اما شرایط شو، شود در انسان چگونه به وجود میآید؟
خداوند انسان را به صراط مستقیم مکلف نموده است و چون انسان مختار به انتخاب دوراهیهای پیش رو میباشد برخی مسیر ارزشها را و برخی ضد ارزشها را پیشه میکنند، صراط مستقیم راهی است که بر پایهی علم، شناخت و معرفت میباشد و انسان برای رسیدن به این مرحله نیازمند تلاش و ممارست و آگاهی است، بایستی روز به روز بر دانایی خویش بیفزاید تا به هدف برسد.
بایستی در رسیدن به فرمان عقل خویش، همواره در تلاش بود و دانست که عقل موهبتی است الهی که در انسان میدرخشد، باید درصدد پالوده کردن حواس بود تا خواستههای نفس را دراینبین به یغما نبرد و اطلاعات اشتباه به عقل نرسد؛ بایستی تردید کرد و به تفکر نشست و آنچه را که ممکن است انسان را از گردونهی ارزشها بیرون کند را شناخت، زیرا انسان ذرهای از بیکرانی خداوند است و خداوند علم خویش را به انسان منتقل نمود تا از آن، جهت رسیدن به کمال بهره ببرد.
انسان دارای دو بعد فیزیکی و متافیزیکی است و هر کاری را که در بعد فیزیکی انجام میدهد بر پایهی زمان، مکان، اسباب و علت است.
چه چیزی باعث میشود که انسان بر صدد ساخت غذا برآید؟
قطعاً گرسنگی و برطرف نمودن نیازهای بدن، دلیلش میباشد، حال برای ساخت یک غذای مناسب بایستی ابزار آن مهیا باشد؛ آماده شدن غذا خود، زمان مشخصی را دارد.
انسان گاهی به صورت پنهان در مسیر شو، شود قرار میگیرد و گاهی با دریافت آموزهها و کسب نشانهها، در نظر بگیریم که وقتی انسان در ذهن خویش تصویر غذایی ترشمزه را که قبلاً میل نموده را ایجاد میکند، طعم آن غذا را در درون خود حس میکند و چهبسا بزاق وی شروع به ترشح میکند، این اتفاق از یک فرایند فیزیکی نشأت گرفته است، ولی در قالبی غیر فیزیکی به یک واکنش فیزیکی تبدیل میشود، چه امری باعث این رویداد میشود؟
ارتباط حواس درونی و برونی و شناخت نسبت به آن تصویری که ایجاد شده است، علت این فرایند میباشد، حال در نظر بگیریم که شخصی تا به حال این غذا را میل ننموده است، بدیهی است که در فرد این فرایند شکل نمیگیرد؛ زمانی که انسان در موضوعی به تفکر مینشیند، در ذهن خویش تصاویری را ایجاد میکند، بایستی دانست که ذهن محدودهای خاص دارد، محدودهی ذهن در افراد مختلف متفاوت است؛ دراینبین، مهم فراتر از ذهن رفتن است تا بتوان آن تصویرهای ایجاد شده را به مرحلهی عمل وارد نمود.
انسان در بخش پنهان خویش از دو ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه بهره میبرد، رسیدن به ضمیر ناخودآگاه یک اصل مهم در مقولهی شو، شود میباشد، عملکرد انسان در حیات بسته به باورهای وی میباشد و باورهای درونی انسان دستاورد ضمیر ناخودآگاه وی است.
هر آنچه را که انسان با ضمیر خودآگاهانهی خویش توسط حواس و اندیشه کسب مینماید، اطلاعاتی را به ضمیر ناخودآگاه خود منتقل میکند، اگر این اطلاعات در مسیر ضد ارزشها باشد بدیهی است که نشانههای ضد ارزشی را به ناخودآگاه خویش منتقل نموده است و اگر اطلاعات و افکار در مورد تواناییها و مسائل ارزشی باشد، ضمیر ناخودآگاه الگوهای مثبت را جذب میکند، بایستی آگاهانه و با تدبیر ضمیر ناخودآگاه خویش را برنامهریزی کرد، چرا که بخش عمدهای از مرحلهی تغییر در ضمیر ناخودآگاه نهفته است.
برای رسیدن به این مهم بایستی اطلاعات ورودی خودآگاهانه را با در صراط مستقیم قرار گرفتن کنترل کرد و تا آنجایی که بتوان از نیروهای بازدارنده و منفی خود را در امان نگه داشت، بایستی افکار منفی را به افکار مثبت تبدیل نمود و با ممارست و تکرار آنها را ملکهی ذهن خویش کرد و بذرهای مثبت و ارزشی را که به صورت آگاهانه در تفکر خویش میکارد را پرورش داد تا آنچه را برداشت مینماید، به عملکردی سالم تبدیل شود.
انسان بر حیات مادی فرود نیامد جز به کسب علم و آگاهی، بایستی دانست رسیدن به این مرحله نیازمند تلاشی مضاعف میباشد، بایستی درون خویش را کاوش کند و بداند که کالبد وی بخشی از اوست و موجودیت وی در بخشی است که پنهان است؛ وقتی سخن از شو، شود به میان میآید بایستی در نظر داشت که مقصود انسان کامل است، همان انسانی که نفسش را از آلودگیها و تعلقها پاک ساخته و خود را به اصل خویش رسانده است، تجلیات نور خداوند را در خویش مییابد، میبایست توجه داشت که برای رسیدن انسان به اصل خویش، باید منیت و خودستایی را در خود شکست؛ انسان کامل جانشین پروردگار است و به بهترین شکل و وجه، حکایت از حق و کمالات او میکند.
حرکت بهسوی کمال منوط به شناخت است، انسان امروزی که دل به مادیات بسته است و توجهی به کمال حقیقی ندارد، میبایست به آگاهی و بیداری رسید تا بتوان در این مسیر گام برداشت، کمال حقیقی چیزی جز محبت نیست و انسانی که نتواند محبت را دریابد، ظرفی تهی بیش نیست.
با تشکر
محمد بیشکی
عشق و عقل...برچسب : نویسنده : 0aallami6 بازدید : 169