جانی برای پرواز

ساخت وبلاگ

 

بنام آفریدگار اضداد

 

جانی برای پرواز

 

اخیراً معلم بزرگ ما (حکیم فرزانه زمان) تحقیقات خود را بر روی سرکه سیب آغاز و محلولی را تهیه و در حال ارائه پایلوتی بی‌نظیر هستند.

قهر سرکه، لطف همچون انگبین
کین دو باشد رکن هر اسکنجبین

قهر همانند سرکه است و لطف مانند عسل و این دو، مایه اصلی شربت سرکنگبین هستند، معرب سرکنگبین (سرکه+انگبین) ((اسکنجبین)) که به سکنجبین نیز معروف است  و آن شربتی است که از سرکه و عسل و یا شکر می‌پزند. اطبای قدیم طبع آن را معتدل می‌دانستند و خوردن آن را برای همه سنین مناسب می‌شمردند. به نظر آنان خاصیت مهم سکنجبین، دفع صفرا و بلغم و رفع تشنگی و تبرید جگر است. برای آنکه سکنجبین درست شود باید مقدار سرکه و عسل (شکر) متناسب باشد و الا خاصیت مورد نظر حاصل نمی‌شود. چنانکه اگر مقدار عسل کمتر باشد، سکنجبین، ترش می‌شود.

انگبین گر پای کم آرد زخل
آید آن اسکنجبین اندر خلل

وقتی اهل نفس و هوا در برابر ارشادات صالحان تندی و توسنی می‌کنند مرشدان صالح نباید خشمگین و قهرآمیز شوند چرا که در این صورت مزاج روحی و شخصیتی گمراهان نه‌تنها به اعتدال و اهتداء نمی‌گراید، بلکه بر طغیان و بحرانشان افزوده می‌گردد.

 

(دفتر ششم مثنوی معنوی بیت 18 و 19 تفسیر کریم زمانی)

 

 

http://up.c60.ir/repository/28436/%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA/simorgh.jpg

 

 

اما با این استناد باید عرض کنم که دنبال کردن روش درمانی اعتدال، گستره‌ای به پهنای بی‌نهایت دارد و این معلم فرزانه با درکی بسیار عالی قصد دارند آن را ریشه و پایه عبور از مشکلات جسمی و روحی قرار دهد.
توجه داشتن به فلسفه‌ای عمیق که ریشه در فرهنگ، ادب و کلام  قدرت مطلق دارد که آن را باید اندیشه نابی دانست که حکایت از حقیقتی محض دارد.
پی بردن به آن تمنای دل می‌خواهد
الهام به آن شکل می‌دهد ...

فکر و عمل اعتدالی و رسیدن به تعادل، چیزی غیر از بهره بردن از اضداد نیست.
اینجاست که نقش تفکر، هنر و الهام را می‌توان به خوبی درک کرد.
معرفتی نیاز است که وصل باشد. پیروی از معمار هستی در ایجاد می‌تواند راهگشا باشد. باید گفت گشایش‌های حقیقی اطاعت حقیقی در بر دارد.

ریشه تمام گرفتاری‌ها آنجاست که نقشی را بازی کنیم که دو قطب ایجاد هستی سخت‌تر به هم وصل شوند. تفکر در اضداد بهره‌برداری هنرمندانه از این دو پدیده پایه ای، طلوع جوهره خدایی انسان را به نمایش خواهد گذاشت.
جایگاه هر طلوع، مشرق است. اشراق ظهور نور است و شکافنده شب و تاریکی تا دیدن را هدیه کند و دیدن بالاترین درک است، وه که چه هدیه ارزشمند و گران‌بهایی.

اما نباید فراموش کرد وظیفه‌ای که به انسان مکلف است، قبل از هر طلوع (رکوع و سجود) است. واضح و مبرهن است که برای هر طلوع باید رکوع و سجود را پذیرفت و از تکبر (شیطان) فاصله گرفت. دوری از تکبر است که امکان وصل را میسر می‌سازد پس می‌گوییم بر داده و نداده‌هایت شکر.
وقتی در هر دو حالت شاکر بودی این خود یک وصل است.


 شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند

سپاسگزاری اولین فرمول و تمرینی برای درک بهتر و باز شدن درب‌های رحمت و دریافت‌های بیشتر است.

اکنون به پرواز بنگریم، دو بال برای پرواز نیاز است؛ اما آیا دقت کرده‌ایم در بین دو بال چیست برای پیوند؟
باید پاسخ دهیم» جان
آن چیزی که در بین دو بال قرار دارد و دو بال را بکار می‌گیرد تا پروازی صورت گیرد، جان پرنده است.
و اما جان چیست؟ با کمی کنکاش پی می‌بریم چیزی جز آگاهی نیست.

افراط در یک بعد یعنی حذف یک بال و این به دور از آگاهی است، اگر جان را همان آگاهی بدانیم مسلم  است که نبود جان همان بی‌جانی ست. پس اگر نتوانم دانشی داشته باشم که منجر به پیوندها شوم به راستی که در زمره مردگان خواهم بود.
و هر جا که دانش پیوند باشد بدون شک آشتی و صلح را به ارمغان خواهد آورد.

اما به‌ گونه‌ای دیگری هم می‌توان نگریست، حذف شب یعنی حذف طلوع و نبود طلوع یعنی نبود تولد، اگر تولدی نباشد، نو شدنی نخواهد بود و اگر نو شدنی نباشد تنها کهنگی و فرسودگی و نابودی ست که می‌ماند.
نتیجه آنکه، برای بقا و بودن باید اضداد را بهتر و بهتر درک کرد، تفکر کرد و هنرمندانه در پیوندها کوشش کرد تا محکوم به نابودی نباشیم.

اکنون محلول جدید معلم بزرگ کنگره هنری دیگر است که شفای جسم را نشانه گرفته که بی‌ربط با سرکنگبین مولانای بزرگ نیست. توجه داشتن به‌سلامت جسم و روح، خود یک پیوند حیاتی اضداد است که هیچ حکیمی از آن غافل نبوده تا روانی متعادل را هدیه دهند.

امیرحسین علامی

عشق و عقل...
ما را در سایت عشق و عقل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aallami6 بازدید : 166 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 20:38