عقل و اضداد

ساخت وبلاگ

 

بنام دانای کُل

 

عقل و اضداد

با اندکی تأمل به این نتیجه خواهیم رسید که اکثر مطالب را می‌توان در قالب اضداد توضیح داد ، اضداد خود یک پایه و فوندانسیون است که ریشه­ ی درک و فهم اکثر مسائل می تواند باشد. با فراگیری هرچه عمیق تر اضداد می‌توان مطالب را تجزیه و تحلیل نمود اما این خود نیاز به تکرار و تمرین زیاد دارد که با یک نگاه گذار و سطحی امکان پذیر نمی باشد، باید که بارها و بارها تکرار شود و بر روی موضوع و مسائل متمرکز شویم تا فهم در کلام حاصل آید.

تمامی تلاش استادان بزرگ معرفت این است که به ما بگویند به ظاهر توجه نکن و باطن را ببین، در واقع تلاش دارند نگاه ما را به سیبل (هدف) باشد و نه به تیرانداز و اینکه هدف چیست و کجا را می‌خواهد بزند. اگر فرمول هر کاری را یاد گرفتیم ، در ادامه کار راحتتر خواهد شد.

تفکر خود بایستی دارای زیربنا و فوندانسیون باشد، همان‌طور که پرنده برای پرواز به یک سطح سفت و محکم نیاز دارد که با کوبیدن پای خود به آن، قدرت بلند شدن و پرواز را پیدا می‌کند؛ فهمیدن نیز، به بستری محکم و قوی نیاز دارد که همانا عقل است و فهم در حیطه عقل امکان‌پذیر است و خارج از آن فهمی نیست.

 http://up.c60.ir/repository/28436/%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1%20%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/allami0322%20%2811%29%20-%20Copy.JPG

 

همان‌طور که می دانیم میدان مانور عقل و فهمیدن، در بستری به نام اضداد صورت می گیرد و همچنین می دانیم که نماد عقل جبرئیل است که در وصف آن گفته شده است که یک بالش بر روی زمین و بال دیگر تا اوج آسمان‌هاست، با کمی تأمل درمی یابیم که هیچ پرنده ایی نمی‌تواند این‌گونه باشد پس در قالب این تمثیل، می خواهد بیان کند که گستره ی عقل ازپایین ترینها که همانا سیاهی و ظلمت است آغاز می شود و تا بالاترینها که نور مطلق است و نورالانوار ادامه می یابد و هیچ وجود و موجودی در این حیطه نیست که خارج از محدوده ی عمل او باشد.

اضداد دارای دو سر است که یکسر، تاریکی، جهالت، نادانی و اسفل السافلین است و یکسر دیگر، نور، روشنایی، دانایی، دانستن و اعلی العلیین، این دو سوی اضداد از پایین‌ترین تا بالاترین نقطه، میدان مانور و جولانگاه عقل است.  

کلامی که حق باشد بر دل می‌نشیند و این بدان معنا است که جایگاه و منزلگاه جبرئیل که نمادی است برای عقل، بایستی دل انسان باشد.

خداوند می‌فرماید: «من در آسمان و زمین نمی‌گنجم ولی در دل مؤمن می‌گنجم»؛ چرا که مؤمن را دلی بی‌انتهاست، گستره و پهنای دل مؤمن آنقدر می‌تواند زیاد باشد که خداوند، با آن وسعت را درون خود جای دهد.

اگر بخواهیم چیز بزرگی را در جایی قرار دهیم باید آن جایگاه به راحتی بتواند آن را پذیرا باشد، یعنی نه تنها خرابی به بار نیاورد بلکه موجبات آرامش و آسایش را نیز فراهم کند. وقتی کلام حق بر دل می‌نشیند آرامش را به ارمغان می‌آورد و این بستر و فوندانسیون به وجود آمده می‌تواند زمینه ساز رویش‌های بعدی باشد.

معنای لغوی کلام از کل می‌آید و کل به معنای تکه کردن و خراشیدن و یا شکافتن است و نه شکافتنی که به معنای پاره کردن باشد بلکه شکافتنی که موجبات یک رویش، یک جوانه زدن و خروج از فضایی تنگ را باعث شود؛ مانند جوجه‌ایی که با شکافتن پوسته خود سر از تخم بیرون می‌آورد و یا جوانه ایی که در خاک با شکافتن هسته خود رویشی را آغاز می‌نماید و یا آن طلوع سپیده دمی که دل تاریکی ها را می شکافد .

کلام  همیشه منشع غیبی دارد علاوه بر اینکه یک اطلاعات و آگاهی را کسب مب کنیم

دل نیز بستری است مناسب که با فرود آمدن کلام حق بر آن، بدی‌ها و خرابی‌ها از بین رفته و زمینه‌ساز پرورش و رویش هزاران هزار رویش‌های دیگر می‌شود.

با نگاه کردن به اضداد نیز متوجه خواهیم شد که با آمدن خوبی از یک سو  باعث می‌شود از سویی دیگر بدی بیرون برود و نابود شود. تاریکی از خود موجودیتی ندارد و با آمدن نور است که تاریکی محو می‌شود و وقتی کلام، کلام حق باشد محو کننده باطل است.

جبرئیل پیام آور قدرت مطلق است که از او به عنوان عقل یاد می‌شود اما نه عقل جزئی بلکه عقل کل. اما می‌دانیم که جزء و کل از هم جدا شدنی نیستند. اگر می‌خواهیم شناختی در مورد چیزی داشته باشیم نیاز به دانایی است و این دانایی به ابزاری به نام فلسفه نیاز دارد .

فلسفه می‌تواند از پایین‌ترین مرحله شروع شود تا به اوج خود برسد، همان‌طور که ریاضی هم از یک، دو دو تا، چهار تای ساده که می‌توان آن را با عقل جزئی محاسبه کرد آغاز می‌شود تا به اوج خود می‌رسد که با یک محاسبه پیچیده ریاضی مانند محاسباتی که در ساختار انرژی هسته ایی به کار می‌رود می‌توان جهانی را از بین برد یا بوجود آورد.

در فلسفه نیز مطالب از یک معانی ساده شروع می‌شود و تا به اوج خود که فقط قابل فهم و درک برای فلاسفه بزرگ است می‌رسند و اما جبرئیل نیز پیام خود را با پیام‌های ساده ایی چون وای بر دروغ‌گویان و وای بر ریاکاران آغاز می‌نماید تا به نقطه اوج خود که و "اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت" می‌رسد، که در آنجا راجع به مسائلی صحبت می‌کند که باید فهم و دانایی تو در اوج باشد تا بتوانی درکی از آن داشته باشی.

حتی در محاوره‌های روزمره خود نیز تشخیص حرف راست از دروغ با سؤالات ساده ایی چون تو گرسنه هستی یا نه و امثال این شروع می‌شود تا به آن کلمات و جملاتی می‌رسد که باید توانایی خاصی در فلسفه داشته باشی تا حرف حق را از باطل تشخیص دهی.

پیوند زیبایی ما بین عقل و دل وجود دارد. گاهی اوقات بین دو چیز ما نمی‌توانیم بگوییم که کدام مهم‌تر و بهتر است. مثل مرد و زن که هر دو مکمل یکدیگر هستند و لازم و ملزوم همدیگر، اضداد نیز مکمل یکدیگرند و اضداد وجود دارند تا ایجاد فهم کنند، فهمی که باعث رویش است و مصدر و پایه ایی باشد برای بوجود آوردن...

 وقتی از خدا و اوج پایین می‌آییم به میدان مانور عقل می‌رسیم، جایی که بدون وجود عقل اتفاقی نمی‌افتد، اما این عقل یک بستر می‌خواهد، قرار بر این است که مرد و زن مکمل هم باشند و همدیگر را کامل کنند، زن با خلقت خاص خود شباهت‌ها و گرایش‌های بیشتری به دل دارد، از این رو بستر پرورش یک هسته و دانه ایی است که می‌تواند از نوع خود و از جنس خود او باشد و همچون خودش را بوجود آورد و اما فاعل کسی دیگر است.

از این رو است که زن‌ها همیشه به دنبال مردی هستند که از خودشان بهتر و بالاتر باشد، برای اینکه بتوانند این بستر را در اختیار کسی قرار دهند که قادر باشد بهترین را از نوع خودشان بوجود آورد و پرورش دهد.

پس عقل یک فاعل است که مکان و جایگاهی بهتر و بالاتر از دل انسان برای پرورش و زایش خود ندارد و اگر آن جایگاه، جایگاهی درست و سالم باشد هرگز باطل را نمی‌پذیرد.

کلام حق بر دل آنانی می‌نشیند که آن بستری که محل رویش و زایش است را به نحو احسنت فراهم کرده باشد.

اگر سراسر عرفان را طی کنیم خواهیم دانست چیزی جز این نمی‌گوید که به ظاهر افراد توجه نکنید و باطن را ببینید، پیرایش و ساختن ظاهر پسندیده و نیکوست اما نکوتر از آن آراسته ساختن باطن است ، غذای جسم اهمیتی ندارد که بهترین باشد، غذای روحت را بهترین مهیا کن، دنیا را دوست بدار اما با آن آخرتت را آباد کن...

زندگی نه شروعش با تولد بوده و نه پایانش با مرگ است و این جسم و این دنیای فیزیکی با تمام موجوداتش ابزاری است برای دانستن بیشتر و بالا بردن قدرت شعور و فهم و درک، عقل چیزی نیست جز یک پشتوانه قوی از اطلاعات و آگاهی، باید کسب کنی و به دست آوری تا این داشته‌ها پشتوانه ایی محکم باشد که تو را به جلو براند.

رسیدن به عقل ممکن نیست الا با رسیدن به نفس مطمئنه، آن جایی که تو وقتی خطری چشمت را تهدید می‌کند ناخودآگاه پلک می‌زنی و یا هنگام رانندگی بدون آن که بخواهی فکر کنی و بعد تصمیم بگیری کاملاً ناخودآگاه دنده را عوض می‌کنی و یا ترمز می‌گیرید، آن قدر باید آزمون و خطا انجام دهی، سقوط کنی و بالا بیایی، شکست بخوری و پیروز شوی، زمین بخوری و برخیزی و تکرار و تکرار و تکرار... تا به نفس مطمئنه برسی تا به آنجا نرسی فهمی در کار نیست.

اگر دچار شک و شبهه هستی و یا در تردید و دودلی و یا در حال محاسبه و دو دو تا چهار تا کردن که آیا انجام بدهم یا ندهم، می‌شود یا نمی‌شود این فهم و عقلانیت نیست، این تنها آغازیست برای رسیدن به عقلانیت . عقلانیت یعنی فارغ از شک و شبهه و مانند همان پلک زدن به هنگام خطر باید تصمیم بگیری و عمل کنی.

پس برای این رشد و جهش و برای اینکه انسان بتواند سیری را طی کند تا آغازی باشد شگفت انگیز، ملزومی را نیاز دارد و آن ملزوم چیزی نیست جز روح که قطره ایی است از وجود خداوند، خداوندی که در آسمان و زمین نمی‌گنجد اما منزلگاه او قلب مؤمن است.

پیامبر و معصومین هیچ‌گاه و در بدترین شرایط زبان به نفرین نگشودند و شاید تنها به این دلیل که به آن منزلگاه و جایگاه به خاطر اعمال اشخاص دیگر خدشه ایی وارد نشود.

 جبرئیل پیام خود را بر سالم‌ترین و نورانی‌ترین قلب فرود آورد، پیام جبرئیل برای همه قلب‌ها وجود دارد اما از جزئی‌ترین و اسفل السافلین شروع می‌شود تا به اوج خود که اعلی العلیین که همانا قلب پیامبر بود می‌رسد.

 در مثنوی اشاره شده است که تو از نسل همان رسولی که به معراج رفت و تو هم توانایی به معراج رفتن را داری به شرط محافظت از قلبت و رسیدن به عقل و کمال فهم و این میسر نیست مگر با معرفت...

زیباترین درود و سپاسم را که از اعماق قلبم بر می خیزد نثار کسانی میکنم که در معنا استادی می کنند و دستشان را می بوسم و همچنین تمام وجودم فدای کسانی که با قلبشان شاگردی می کنند . 

 


امیرحسین علامی
 نگارش لیلا

عشق و عقل...
ما را در سایت عشق و عقل دنبال می کنید

برچسب : عقل,اضداد, نویسنده : 0aallami6 بازدید : 262 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:28